سریال دارک از همان اولین قسمتش تبدیل به یکی از بهترین سریالهای عمرم شد.من همیشه عاشق رمانهای علمی تخیلی بودم و در کنارش علاقه ام به فلسفه و روانشناسی و تاثیر داستان علمی تخیلی بر شخصیتهایش برایم جذاب بوده است.من بیشتر از پیچیدگی علمی این داستانها که مهم هم هست اما به جنبه روانی و هویتی قهرمانان و ضد قهرمانانش بیشتر علاقمند بودم.

دارک همه اینها را دارد و با فضا شخصیتها پیچیدگی و فلسفه اش آدم را سر ذوق می آورد.داستان سفر در زمان خود ایده ای جذاب و پیچیده است اما وقتی ما به عمق احساسات و عواطف انسانهای درگیرش شیرجه می زنیم حتی جذابتر و سهمگینتر هم می شود.

دارک یک شهر واقعی دهه هشتاد میلادی ویندن را چنان کامل و واقعی ساخته گاه ترسناک می شود.این شهر هرجایی می تواند باشد.مردمانش در عین زندگی عادی زیر سایه ترس اتمی باید هم با فشار روانی آن و هم فشار روانی خواهشها و تمایلات شخصیشان هم کلنجار بروند.

دارک بسیار پر شخصیت است و همین به آن اجازه نمی دهد همه شخصیتها را پر بال بدهد اما با تمرکز روی چند شخصیت اصلی در نمایش کامل روح شخصیتها موفق است.جوناس قهرمان داستان پسری مثل هر نوجوان دیگری ناگهان زندگی اش با خودکشی پدر و کشف جسدش دگرگون شده است.ضربه این رویداد او را به انسانی دردمند و منزوی تبدیل کرده است اما با ناپدید شدن کودکان و کشف نقشه ای عجیب در اتاق پدرش او ناخواسته قهرمان داستانی سنگین و پیچیده می شود.رابطه او با مارتا حال بعدی تاریک و هراس انگیز می یابد.جوناس قهرمانی ناخواسته است ولی حسی عمیق از سلحشوری او را به کنش وا می دارد.

داستان مرتب شما را در هزارتوی زمان با خود می کشد و اتفاقات را بر شما آوار می کند و قدرت روحیتان را به چالش می کشد.دارک انگاری خود زندگی است واقعا آنچه هست دنیایی که ابتدا تصویری جذاب می سازد و ما را به رویا پردازی وامی دارد و بهد با چکش واقعیت ناتوانی و درد انسان را لگدکوب می کند.جوناس بیرحمانه با همه تلاش و عظم راسخش شکست می خورد چون او برده شرایط محیطی و میل دیگر انسانهاست و موفقیتش چندان به میل و اراده شخصی اش نیست.

سریال دارک انگار همه تجربیات خود من از زندگی است.انسان حداقل در این جهان هرگز روی آرامش نمی بیند و زندگی جز درد فقدان و تراژدی چیز دیگری نیست.اینکه انسان چندان نمی تواند بر اراده اش دل ببندد چون محیط و دیگران همیشه شما را تحت تاثیر خود دارند و اراده شما فقط تاثیری کوچک در زندگیتان دارد و این عمیقا ناامیدکننده و یاس آور است.همانگونه که عشق جوناس و مارتا محکوم به نابودی است چون سازو کار جهان پیرامونیشان آن را غیر ممکن می کند.

دارک سریالی به غایت آلمانی است این سریال هیچ تشابهی به رویاهای فانتزی و ساده امریکایی  ندارد.فلسفه و ادبیات آلمان از سر و کولش می بارد.تاثیر شوپنهاور نیچه هایدگر فروید در همه جا نمایان است.شخصیتهای سریال انگار از دل داستانهای توماس مان گونتر گراس اریک امانوئل اشمیت و فیلمهای فاسپیدندر و هرتزوگ و شولندورف می آیند.

سریال فضا سازی و طراحی صحنه و لباس را بسیار درخشان ارائه میدهد ساخته فضایی دهه هشتادی تبدیل فضا به شخصیت و تبدیل ویندن به شخصیتی مسلط و عمیق نشانه کادر پشت دوربین درخشانی است.

کادر بازیگران بینظیر است.بازیگران شخصیتهای جوناس اولریخ نوآ آدام کلادیا مارتا و مادر جوناس و مادر مارتا بسیار درخشانتر هم بازی گرفته شده اند.موسیقی سریال بسیار درخشان و در خدمت فضا و روح قالب بر اثر است.

در پایان هیچ اثر انسانی خالی از خطا نیست اما باید در پایان بین داشته ها و نداشته ها آنچه باقی می ماند را ملاک کرد و بر عمین اساس دارک سریال بسیار موفقی است که بسیار فراتر از توقعات من پیش رفت و به اثری شاخص بدل شد.

برترین فیلمهای سال 2018 از نگاه شخصی

نقدی بر فیلم پسران میان درختان ساخته نیکولاس ورسو

نقد فیلم 15 و 17 دقیقه به پاریس ساخته کلینت ایستوود

خالق فیلم‌های دیوانه‌ای از قفس پرید، رگتایم، آمادئوس و اشباح گویا – میلوش فورمن- درگذشت

نقد و بررسی دو فیلم پست(استیون اسپیلبرگ) و من تونیا(کریگ گیلسبی)

نقد فیلم شکل آب ساخته گیلرمو دل تورو

نقدی بر سه فیلم سال 2017

سریال ,دارک ,هم ,جوناس ,زندگی ,فضا ,را به ,دارد و ,می کند ,می شود ,اما با

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش دیجیتال مارکتینگ پشمکی شوید گوگولیا بلاگ nosy-girl بهترین کپشن اینستاگرام معرفی فیلم های جدید و جذاب فلسفه زندگی طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد مطالب اینترنتی